Thursday, May 16, 2013

بازنمایی در جامعه سرمایه داری و مایی که ذوق زده ایم !!!!

در جامعه سرمایه داری، نمایش توانایی های خود به عنوان یک فرد اهمیت زیادی دارد. آنچه که پرزنت کردن نامیده می شود، باعث می شود دیگران نگاهی متفاوت به فرد داشته باشند و به همین دلیل کسی که خود را بهتر پرزنت کند، در جایگاه بالاتری در سلسله مراتب کاری و حرفه ای قرار می گیرد. به همین دلیل است که در بسیاری از دوره های کاری و حرفه ای و حتی دانشگاهی، هنر مطرح کردن خود یکی از بخش های اصلی است. بهانه این نوشته، موفقیت یکی از دوستان در یکی از جشنواره های بین المللی است. این دوست ما صفحه شخصی خودش در فیس بوک و صفحه هایی که عضو آنهاست، پر کرده است از موفقیت های کاری اش. به عنوان مثال، فیلمش در حضور فرماندار یکی از ایالت های کانادا به نمایش داده شده است و ما از این موضوع خبردار می شویم. از سوی دیگر، وی اعلام کرده است که فیلمش بهترین فیلم جشنواره شده است. تا اینجای کار، اعتراضی نیست، اما از اینجای کار به بعد رویدادها بسیار جالب می شود. وقتی این دوست ما با این قدر اصرار و ابرام از موفقیت فیلمش خبر داد، من کمی علاقه مند تا بدانم سطح جشنواره در چه حدی است و چه جایزه هایی دارد. وقتی کمی با سایت ور رفتم دیدم که فیلم دوست ما به عنوان بهترین انیمیشن آن جشنواره انتخاب شده است. در جشنواره کلا بیست و هفت فیلم به نمایش درآمده است و دوازده تای آنها جایزه گرفته اند. عملا فیلم دوست ما تنها انیمشن جشنواره بوده است و در نتیجه به عنوان بهترین انیمشن انتخاب شده است
کل جریان را گفتم تا اشاره کنم که جامعه شرایطی برای ما به وجود می آورد که مجبور می شویم تصویری نادرست از خودمان ارائه دهیم و این موضوع در کنش های ما با دیگران موثر است. من هم وقتی در مقابل دختری می خواهم خودم را انسان موفقی نشان دهم، هزار تا شامورتی بازی درمیارم. همه اینها را گفتم که توضیح بدهم جریان انتخابات و نامزدهای انتخاباتی و طرفداران آنها را می فهمم و می دانم، اما به آنها حق نمی دهم

Wednesday, May 15, 2013

سن بازیکنان ایرانی و طنز پشت آنها

یکی از اتفاقات بامزه فوتبال ایران، سن روزنامه ای بازیکنان است. منظورم از سن روزنامه ای، سنی است که در روزنامه ها در مقابل نام بازکنان نوشته می شود. تا زمانی که بازیکنان زیر سی سال دارند، روزنامه ها گرایش دارند که سن بازیکن را کم کنند تا از او ستاره بسازند. مهدی مهدوی کیا و فرهاد مجیدی و علی کریمی بازیکنانی هستند که چون هم سن و سال من هستند و به همین دلیل، این پدیده را در مورد آنها به خوبی می دیدم. آنها به ترتیب متولد ستال های 56، 55 و 57 هستند. وقتی من وارد دانشگاه شدم و 18 ساله بودم، منطقا مجیدی باید بیست ساله می بود، اما مطابق تیترهای آن زمان به عنوان بازیکن هجده ساله تیم ملی مطرح می شد. مهدوی کیا تا زمانی که من بیست و دو ساله بودم و منطقا او باید بیست و سه ساله می بود، هم چنان بازیکن بیست ساله تیم ملی بود. علی کریمی هم با این که شش ماه از من کوچک تر است، تا زمان فارغ التحصیلی من هم چنان نوزده و بیست ساله ماند. اما از سوی دیگر، الان مدتی است که این بازیکنان، مطابق اعلام روزنامه ها سی و شش ساله و سی هفت ساله هستند ، در حالی که من سی و چهار ساله هستم و پیشتر سی و سه ساله!! خلاصه همین دیگه   

Monday, May 13, 2013

فلسفه بارسا - فلسفه دیگران

در نوجوانی، از طرفداران رئال بودم. چند سالی است که به دلایلی به بارسا علاقه پیدا کرده ام. یکی از مهم‌ترین دلایل آن، شکل مدیریت بارساست. بارسا تیمی صرفا نتیجه‌گرا نیست، و برای مفاهیمی دیگر که از ارزش‌های زندگی من هستند، احترام قائل است. دو نمونه اخیر آن را می توان در مورد رفتار باشگاه با تیتو ویلانوا و اریک آبیدال دید. تیتو بیمار می‌شود و باید برای درمان سرطان به آمریکا برود، اما باشگاه قرارداد او را کنسل نمی‌کند. آبیدال باید پیوند کبد انجام دهد و به همین دلیل باید از میادین دور باشد، اما باشگاه او را اخراج نمی‌کند. همین فلسفه بارساست که برایش احترام قائلم. این را مقایسه کنید با خروج رائول گونزالز از رئال. برای من شماره هفت رئال هنوز متعلق به رائول است و همان پیراهن را می‌پوشم

Thursday, May 02, 2013

تفاوت بارسا و بایرن

برای درک تفاوت بارسا و بایرن امسال تنها کافی است به خرید هافبک دفاعی تیم نگاه کنیم. بایرنی ها مارتینز را خریدند و بارسایی ها سانگ را! و این پایان افسانه بارسا بود